پرش به محتوا

داستان

حرف زدن روی کاغذ - آموزش های نویسندگی

حرف زدن روی کاغذ

آیا تا به حال با کسی که لکنت زبان دارد برخورد کرده اید؟ توجه کرده اید که برای ادای یک واژه چه تلاشی می کند؟ اغلب از ترس این قضیه زبان را در دهانش حبس می کند، گویی به خود می گوید: «اگر اشتباه کنم چه می شود؟ اصلا بهتر که هیچ نگویم.» همین امر دقیقاً زمانی صادق است که قصد دارید نخستین کارتان، کامل ترین کار باشد. هر آنچه فکر و ایده در سر دارید فراموش کرده و دست از کار می کشید. درواقع روی کاغذ به لکنت می افتید. بعد از آن هم روشن است چه اتفاقی می افتد. به سرعت دست از کار کشیده و دیگر نمی توانید ادامه دهید. درواقع بدینوسیله سریع ترین و کوتاه ترین راه برای سرد شدن و دست از کار کشیدن را انتخاب کرده و طبیعی است مجدداً شروع به طفره رفتن می کنید. پس چگونه بدون کمال خواهی تا سر حد مرگ می توان نوشت؟ پاسخی بسیار ساده دارد.

ادامه »حرف زدن روی کاغذ

موفق ترین فروشنده دنیا

یک پسر تگزاسی برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاده و به یکی از فروشگاه های بزرگ در ایالت کالیفرنیا که همه چیز می فروشند، می رود. مدیر فروشگاه به او می گوید: یک روز فرصت داری تا به طور آزمایشی کار کرده و در پایان روز با توجه به نتیجه ی کار، در مورد استخدام تو تصمیم می گیریم.

ادامه »موفق ترین فروشنده دنیا

تمرکز

تمرکز

از عارف بزرگی پرسیدند: «آیا پس از این همه دانش و فرزانگی، هنوز هم به ریاضت مشغولی؟»

گفت: «آری»

گفتند: «چگونه؟»

گفت: «وقتی غذا می خورم، فقط غذا می خورم و وقتی می خوابم، فقط می خوابم.»

ادامه »تمرکز

محبّت

دخترک بر خلاف همیشه که به هر رهگذری می رسید، آستین پیراهن او را می کشید تا یک بسته آدامس به او بفروشد، اینبار ایستاده… ادامه »محبّت